سیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهامسیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه سن داره

قاصدک دوست داشتنی من رهام

هفته 35

سلام شازده کوچولوی مامان ، کم کم داره سفرت به پایان می رسه !       هفته ٣٥ هم اومد     فرشته ها دارند خودشونو آماده می کنن تا تو رو سوار بالهای بلوریشون بکنند و بیارن پیش مامان مامانی این سفر کمی سخته ! برای هر دوتایی مون ، البته بیشتر برای من . عزیز دلم ممکنه از اینکه مجبوری بهشت خودت رو ترک کنی  و وارد یه دنیای جدید بشی ناراحت باشی  ممکنه فکر کنی آخه سرزمین دل مامان مگه چشه ؟ و دلت بخواد همونجا بمونی و پادشاهی کنی ! حتی ممکنه به وجود دنیایی غیر از دنیای خودت شک داشته باشی ؟! گل پسرم دنیای من وجود داره و بند دلم وقتی بیاد به دنیای مامان خودش می بینه اینجا هم خ...
9 آبان 1391

تولد بابای بی نظیر قاصدک

این پست مخصوص یار جونیم، رضاست به مناسبت سالروز تولدش امروز روز تولد پدره !!! یه روز قشنگ و آفتابی و منو پسرم می خواییم  با هم دیگه به رضا جونم تبریک بگیم ؛ اینجوری ... تاج سرم ؛ عشقم ؛ ‌همسرم ؛ بابایی گل رهام  ! تولدت هزار بار مبارک باشه                                بابای عزیزم ؛ منو مامانم خیلی خوشبختیم که شما در کنارمون هستید . می دونی که مامان چقدر دوستت داره و همیشه به من میگه شما خوش قلب ترین و دوست داشتنی ترین مرد دنی...
7 آبان 1391

پایان هفته 33

سلام مسافر پاییزی مامان حالت چطوره عشقم ؟!!! می دونی امروز چند وقته مهمون دلمی ؟! امروز ٣٠ مهر ماهه و فقط یک روز دیگه مونده وارد هفته ٣٤ بشیم ؛ الهی شکر ! فردا که بیاد ٣٣ هفته کامله که دنیای مامان به رنگ خورشیده ؛ به رنگ آسمونه ؛ به رنگ گلهای بهاره ؛ به طراوت باران و لطافت بال پروانه هاست   فردا ماه تولد پدر ( آبان ) از راه می رسه ؛ و ماه بعدی مال توئه .   ...وای لحظه دیدار چه نزدیک است ... ازت ممنونم پسرم تا الان تحمل کردی و نیومدی . من و پدر و خانواده هامون برای سپری شدن   ٥ ، ٤ هفته باقی مونده ؛ روزهارو نه ، ساعت و دقیقه و ثانیه ها رو نه بلکه لحظه هارو می شماریم ...
30 مهر 1391

هفته 32 و تولد مامان

عزیز دلم امروز وارد هفته شدیم . مهر ماه ؛ شروع هفته همنفسی مون همزمان شده با تولد مامان   ! چه تلاقی مبارکی !!!! امروز اینجا اولین باران پاییزی هم بارید ؛ دست خدا درد نکنه                                                ...
18 مهر 1391

روز کودک

من کودکم ، دلی دارم لبریز شادی ؛ احساسی ناب و دست نخورده ؛ اگر بادکنکم بترکد ؛ یا  بستنی و آب نباتم در خیابان روی زمین بیفتد به خیالم ناگوارترین اتفاق برایم رخ داده است ! با عروسک هایم حرف می زنم و یقین دارم که آنها صدایم را می شنوند و مرا می فهمند  ! بزرگترهای مهربون ، کمک کنید دنیای کودکانه ام همیشه لبریز شادی و شعف باشد ، و آسمون زندگیم همیشه ستاره بارون      بگذارید سایه بان خانه رویایی ام دستان پر مهر و عاطفه شما باشد . پدر و مادرم همیشه با من بمانید و حمایتم کنید . اجازه ندهید دنیای معصوم و بی آلایشم به زنگار بی اخلاقی آلوده شود . به من ص...
17 مهر 1391

ماه هشتم هم آمد

سلام تاج سرم حالت خوبه فرمانروای  کوجولوی سرزمین قلبم  ؟! خیلی دوستت دارم زندگیم هر روزی که از با هم بودنمون می گذره هزاران بار بیشتر از قبل دلبسته ات می شم ؛ عاشقت می شم ، وابسته ات می شم و ... . احساس میکنم لحظه لحظه زندگیم به زندگی تو گره خورده و نفسم به نفست بنده !!!  وقتی شیطونی می کنی و خونه دلم رو به هم میریزی بیشتر و بیشتر قدرت و توانایی خدا رو احساس می کنم ! یادمه یه روزی نبودی ، هیچ بودی و من فقط با آرزوی داشتن تو زندگی می کردم ؛ اینقدر از من دور بودی که نمی دونستم کی همنفسم می شی ؟ تو رویا بودم و برات قصه ها می گفتم ؛ فراموش که نکردی ؟؟؟ دوست داشتم یه روز بیای ولی مطمئن نبودم خوا...
12 مهر 1391

عیدتون مبارک

سلام رهامم عیدت مبارک نفسم !! امروز تولد حضرت امام رضا (ع) بود . می شناسیش که ؟؟!! همون که حرمش یه تکه از بهشته ! می دونم که یادت هست رفته بودیم اونجا ! مطمئنم صدای بال فرشته های اونجا هنوز تو گوشت طنین داره !! میدونم تو هم یه عالمه دلت برای اونجا تنگ شده ! مامانی دعا کن زود زود دوباره مهمون آقا بشیم . انشاا...   "  دوستای ناناز قاصدک ! عیدتون مبارک باشه " ...
7 مهر 1391

از هفته 28 تا حالا

سلام زندگی مامان خوبی پسرم ؟؟!!!   ما یکی دو روزه وارد هفته زندگی باهم شدیم . چند روز دیگه وارد ماه هشتم می شیم و دیگه شمارش معکوس برای اومدن تو به دنیای مامان شروع میشه !!!  چقدر زود گذشت و من با وجود تو چه دوره پر خاطره ای رو طی کردم  !! باورم نمیشه  کم کم دارم به لحظه دیدار تو نزدیکتر می شم !   نفس مامان !   یه دنیا معذرت می خوام که تو هفته و نتونستم بیام پیشت و دلیلش : اسباب کشی گل باغ زندگی مامان ! خونه قبلی ما کوچولو و نقلی بود البته یه عالمه خوشگل بود ولی تو اونجا اتاق نداشتی و من دلم می خواست وسایل  پسر نازم ر...
6 مهر 1391

احساس من تو هفته بیست و هفتم

 عزیز دل مامان سلام  27 هفته است که مهمون دلم هستی   آخ اگه بدونی آسمون دلم چقدر با وجود تو درخشانه !! آزمایشاتم نشون میده کمی گلبولهای خونم کم شده ؛  البته به گفته دکترم مسئله ای نیست فقط باید مصرف fefol رو دو برابر کنم . برای کاهش ورم پاهام هم باید بیشتر استراحت کنم . اما عزیز دلم تو یه موقع خودتو ناراحت نکنی ، شنیدن صدای قلب کوچولوت باعث میشه همه این چیزها رو یادم بره و فقط و فقط به تو و سلامتی تو فکر کنم .                             &nbs...
22 شهريور 1391