سیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهامسیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

قاصدک دوست داشتنی من رهام

روزهای قشنگ با تو بودن

  سلام عشق شیرینم پسر نانازم ! چقدر بودن در کنار تو لذت بخشه !!!!            امروز 46 روز از تولدت گذشته و من هر روز بیشتر و بیشتر عاشقت می شم ! تا حالا 5-6 بار ناخنهای دستتو  کوتاه کردم  ولی ناخنهای پات زیاد بلند نبود و من دست بهشون نزده بودم  ولی عمه مهناز دیروز اونها رو برات کوتاه کرد . اولین باری که ناخنت رو گرفتم اونها رونگه داشتم و گذاشتمشون تو جعبه جواهراتم ؛ جواهر مامان !             ...
29 دی 1391

یا ثارالله

  یا حسین  تمام هستی ام  فدایت اربعین آمد و بار دیگر یاد امام حسین (ع) و مصیبتهایش نمک به زخم دیرینه دنیا زد !! منو قاصدکم این شب غم انگیز را تسلیت می گوییم ! ...
13 دی 1391

30 روزگی قاصدکم

سلام پاره جیگر مامان ماهگرد تولدت مبارک باشه نفسم !! قاصدکم می دونی که :  یک ماهه شدی مهتاب شبهامون! یک ماهه زندگیمون با وجود تو گلستان شده مامانی!    یک ماهه که شبها تا صبح بیداریم و مامان گاهی وقتها احساس می کنه داره سرپا خوابش می بره ! اما این شب زنده داریها در کنار تو از هزار ساعت رویای شیرین براش خوشمزه تره ! یک ماهه که مامان در اوج خواب آلودگی و خستگی وقتی صدای تو رو می شنوه با اشتیاق چشماشو باز می کنه و خدارو شکر می کنه که هستی و با تمام وجود بغلت میکنه و شیرت میده                 یک ماهه که ...
13 دی 1391

سلام زندگی

سلام نفسم خوش اومدی به دنیای مامان                               روز دوشنبه 13 آذر ماه 1391 ساعت 11:20   صبح  بیمارستان پیامبران  پاییز واقعا مال ما شد     صدای گریه تو ؛ کودک ناز من درحالی در اتاق زایمان طنین انداز شد که پشت در اتاق پدر مهربون و خاله  و عمه های نازنینت لحظات پر استرس اما شیرین انتظار رو سپری می کردند . ساعت 7:30 صبح مامان جونم منو از زیر قرآن رد کرد و صدقه برامون گذاشت و مارو راه...
9 دی 1391

فردا روز دیداره

  لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام ! مستم !   امشب با خیال تو من ؛ خواب پروانه شدن می بینم ! فردا هفته 39 باهم بودنمون تموم میشه  ! و همینطور انتظار مامان و پدر و بقیه  کسانی که یه عالمه تو رو دوست دارند و برای دیدنت لحظه شماری می کنند ! امروز وقت دکتر داشتم و قرار بود به طور قطعی بهم بگه باید چکار کنم منتظر باشم تو بصورت طبیعی دنیا بیای یا سزارین کنم ؟! هر چند تصمیمم برای زایمان طبیعی قطعی بود ولی دکتر بعد از بررسی وضعیت من و تو گفت : با اینکه هفته 39 تموم شده تو اصلا نچرخیدی و من هیچکدوم از علائم زایمان رو ندارم  تازه من هم از اون دسته خانمهایی هستم که زایمان سختی  خو...
12 آذر 1391

آخرای سفر تو و پایان انتظار من

سلام دلدار دل آرام خوبی فدات بشم ؟! گل مامان شاید این آخرین پستی باشه که قبل از تولدت برات میگذارم  ! آخه دو روزه که ٣٨ هفتمون تموم شده و وارد هفته ٣٩ شدیم ؛ فردا ٩ ماه تمامه که باهم هستیم ؛ و هر لحظه ممکنه که تو تصمیم بگیری تو آسمون زندگیم به پرواز در بیای گنجشک کوشولوی من !   امروز یه حسی دارم شاید تو واقعا تصمیم داری بیای ! از همیشه افسرده ترم ؛ خوشحال ترم ، نمی دونم واقعا این حس چیه و چطوری باید توصیفش کنم ؟! دو شبه در کل ٢ساعت نخوابیدم ؛ کمی از دلیلش رو  پدر می دونه ولی نه همشو ! اما برای تو ، همشو تو دفتر نوشتم ! عوضش پدر خوب خوابید مثل همیشه !    &nbs...
9 آذر 1391

روزهای پایانی و ...

السلام علیک یا ابا عبدالله "خورشید (یا حسین)مرا دریاب که در این کولاک پا بسته فریب زمستانم " دوستای عزیزم عزاداریهاتون قبول ! می شه برای آرامش منو سلامتی قاصدکم هم دعا کنید؟!   سلام ؛ خوبی عزیزترینم ؟! قاصدکم ! تو که هیمشه با منی ، همنفسمی ، ضربان قلبم رو از خودم بهتر می شنوی ، وجودت وصله به وجود مامان ،  حتما خوب می دونی که مامانت چه حالی داره ؟! حتما میدونی که مامان چقدر درد داره ، حتما صدای گریه های گاه گاه مامان رو میشنوی وقتی احساس می کنه داره از درد می میره ، و فهمیدی که چقدر پادرد و دل درد تو روزهای پایانی باهم بودنمون عاجزش کرده !   گاهی وقتها ...
3 آذر 1391

هفته 38 هم اومد

سلام  دلیل دلهره های شیرین این روزهای مامان خوش اومدی به هفته زندگیت دیگه داریم به روزهای اومدنت نزدیک می شیم ! وای دیگه چیزی نمونده !!! امروز 8 ماه و 20 روزه که باهم هستیم و هفته 38 شروع شده . قاصدکم مامان مجبور شد دکترش رو عوض کنه   آخه بر خلاف اینکه دکترم فوق العاده خوب بود متاسفانه نمی تونست منو ببره بیمارستانهایی که دوست داشتم و من بالاخره بعد از کلی تحقیق و تحمل استرس ، دو روز قبل تو بیمارستانی که دوست داشتم پیش یه دکتر جدید تشکیل پرونده دادم . البته شناختی از دکتر جدیدم ندارم هر چند به نظر خوب می اومد حالا خدا کنه واقعا خوب باشه و به کارش وارد !   پسرم ، مامانی تصمیم گرفته ...
30 آبان 1391

هفته 36 خداحافظ

تعبیر قشنگ رویاهای مامان سلام گل مامان حالش چطوره ؟؟؟!!! داره برای اومدن تو بغل مامان آماده میشه یا نه ؟! فردا روز خداحافظی با هفته   با هم بودنمونه   پسرکم ؛ طراوت زندگیم ! دنیای من هر روز رنگین تر از روز قبل میشه و لذت نفس کشیدن با تو به توان بینهایت رسیده !! عزیز دلم فکر کنم جات دیگه خیلی تنگ شده آخه می تونم به راحتی تشخیص بدم که داری سکسکه می کنی  یا عطسه ، یا داری دست و پاهای کوچولوتو تکون می دی !!  بعضی شبها که تصمیم میگیری نخوابی منم مجبور میشم پا به پای تو بیدار بمونم اما شیرینی این بیداری رو با لذت هیچ خوابی عوض نمی کنم رویای شیرین خواب و بیداری مامان !&nbs...
21 آبان 1391