سیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهامسیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

قاصدک دوست داشتنی من رهام

هفته 38 هم اومد

1391/8/30 11:09
نویسنده : زهرا
457 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  دلیل دلهره های شیرین این روزهای مامان

خوش اومدی به هفته زندگیت

دیگه داریم به روزهای اومدنت نزدیک می شیم ! وای دیگه چیزی نمونده !!! امروز 8 ماه و 20 روزه که باهم هستیم و هفته 38 شروع شده .

قاصدکم مامان مجبور شد دکترش رو عوض کنه   آخه بر خلاف اینکه دکترم فوق العاده خوب بود متاسفانه نمی تونست منو ببره بیمارستانهایی که دوست داشتم و من بالاخره بعد از کلی تحقیق و تحمل استرس ، دو روز قبل تو بیمارستانی که دوست داشتم پیش یه دکتر جدید تشکیل پرونده دادم . البته شناختی از دکتر جدیدم ندارم هر چند به نظر خوب می اومد حالا خدا کنه واقعا خوب باشه و به کارش وارد !

 

پسرم ، مامانی تصمیم گرفته در صورت امکان به صورت طبیعی زایمان کنه !  آفرین به این مامان شجاع تشویق 

 

مهمترین دلیلش هم اینه که من دلم نمی خواد زمان اومدنت رو به دلخواه خودم تعیین کنم دلم می خواد پاهای کوچولوتو زمانی تو دنیای مامان بگذاری که خدا صلاح می دونه . و یه دلیل دیگش هم ترس مامان از روشیه که برای بیحسی تو زایمان سزارین استفاده میشه . تزریق مایع بیحسی تو کمر واقعا چندش آوره . تازه بیشتر پزشکها هم با بیهوشی کامل مادر مخالف هستند و از این روش هم باید با احتیاط استفاده کرد .

تازه اگر تو بصورت طبیعی دنیا بیای از همون لحظه اول می تونم بغلت کنم صداتو می شنوم و روی ماهتو می بینم ؛ خوب این چیزها ارزش تحمل اونهمه درد رو داره دیگه

 

هر چند دکترم گفته اگر تو تا آخر هفته 39 نیای دیگه باید حتما سزارین بشم . قاصدکم به موقع بیا باشه !!!

                    

راستی پسرم حتما میدونی دوستت ایلمان کوچولو ، داداشی ارمیا (وبلاگ کلوچه های مامان ) اومده تو بغل مامانش . الهی قدمش مبارک باشه و روزهای قشنگی هم در انتظارش .     

                            

نازنین مامان ! تو اولین فرصت چند تا عکس از اتاق قشنگت رو می گذارم تا دوستهات ببینن . نمی دونی منو پدر از اونروزی که اتاقت کامل شده چه حسی داریم یه عروسک پسر که هدیه خاله فاطمه است (سوغاتی مکه) رو گذاشتم تو تختت و روزی چندبار بهش سر می زنیم و به یاد تو می بوسیمش و باهاش حرف می زنیم .

تا حالا چند نفر از دیدنش رو تخت تو شوکه شدند اولیش محمد پسر دایی علی ( وروجک عمه) بود که وقتی اونو دید بهت زده پرسید عمه رهامه !!؟؟؟؟هیپنوتیزم واقعا قیافش دیدنی بود !!!

بعدیش خودم بودم که وقتی وارد اتاقت شدم تمام وجودم از شوق تیر کشید و یه لحظه نمی دونم چرا فکر کردم تویی اونجا خوابیدی !!!

و عکس العمل پدر از همه جالبتر بود وقتی از بیرون اومد اون عروسک رو بغل کردم و رفتم به استقبالش قبل از اینکه چیزی بگم پدر دستشو گذاشت رو قلبشو رنگش عوض شد به قدری عکس العملش جالب بود که من یکساعت بهش می خندیدم قهقههخودش هم نمی دونست چرا اینقدر دگرگون شده . البته اون عروسک خیلی شبیه یه بچه است .

        

خلاصه مامانی همه خانواده این روزها با انتظار اومدنت عالمی داریم .

 

مامان بزرگت هر روز از ته دل برامون دعا می کنه و من واقعا آرامش می گیرم و آقا بزرگ دوست داشتنیت بیصبرانه منتظره تو بیای

عمه معصوم : جیگرشو قربون ؛ آی زهرا مواظب باش ! وای کسی به زهرا نخوره ...هر کی منو دوست داره باید رهامو دوست داشته باشه

عمه فاطمه : وای رهام رهام ای زندگیم ؛ زهرا هر جا رفتی بذارش پیش من ؛ من بروزترم و بچه داریم از بقیه بهتره

 عمه مریم : الهی عمه فداششششششش ، تازه یه کاری کرده که دینا تا منو می بینه یا تلفنی حرف می زنیم با ذوق و شوق می پرسه زندایی رهام خوبه !؟

 عمه مهناز: الهی دورش بگردم ، خودم میام بیمارستان پیشت می مونم تو خونه هم همینطور تازه قراره ناخنهاتم همون اول کوتاه کنه

 

                                         

 مامان جون و آقاجونم خیلی دلهره دارند آقا جونم بیشتر و خیلی به خاطر درد و ورم پاهام غصه می خورند . مامانم با اینکه خودش مریضه (الهی بمیرم) اصرار داره باهام بیاد بیمارستان و می گه طاقت نمیاره حتما باید پیشم باشه !!! و من تا حالا نتونستم منصرفش کنم می ترسم بیاد بیمارستان خدای نکرده حال خودش بدتر بشه

 خاله فاطمه که به هر کدوم از لباسات نگاه می کنه می گه آخی الهی الهی چقدر ناز می شه اینا رو بپوشه و اونهم داوطلب مراقبت از منو توئه

 خاله مهری تا حالا چندبار خوابتو دیده و حسابی دلش رفته با وجود عرشیا نفس من باز تورو یه عالمه دوست داره و از اینکه نمی تونه بیاد ازمون مراقبت کنه ناراحته (من ازش توقع ندارم آخه عرشیا هنوز کوچیکه و خاله واقعا نمی تونه)

 دایی علی : وای خدا چند سال دیگه رهام بدو بدو میاد خونمون و وقتی منو ببینه داد می زنه دایی دایی .   

 زندایی هم با حرفاش احساسات دایی رو بیشتر تحریک می کنه و می بردش تو رویا ، خودشم هی قربون صدقه تو میره .

 راه رفتن و هیکل من و اسباب بازیهای توهم شده سوژه واسه اینکه دایی احسان بخنده

حالا عسل مامان می تونه تصور کنه منو پدر چه حسی داریم ؟؟؟؟؟!!!!!

                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سپید مامان علی
30 آبان 91 14:19
سلام دوست عزیزم
خوشحالم که هفته 38 بارداریت هم به خوبی تموم شد
چند روز دیگه روی ماه گل پسر تو می بینی
انشاءالله که قدمش خیر باشه
خیلی خوبه که زایمان طبیعی رو انتخاب کردی...انشاءالله هر چی به صلاحت هست اتفاق بیفته
به زودی جای اون عروسک رهام عزیزت رو بغل میگیری


مرسی عزیز دلم ، تو همیشه بهم روحیه میدی ، برام خیلی دعا کن دوست خوبم
لی لی
30 آبان 91 19:21
آفرین مامان خانمی این شجاعتت تحسین برانگیزه بخصوص دلایل انتخابت
واقعا که وقتی بقیه اطرافیان اینقد خوشحالن حتی من که سعادت دیدن دوست خوبم رو هم نداشتم ، دارم لحظه شماری میکنم که عکسهای گل پسرمون رو ببینم
حالا واقعا شما که حس قشنگ پدر و مادر را تجربه میکنین چه حسی دارین خدا میدونه!
فکر میکنم دعای شما بخصوص تو لحظه های به یاد ماندنی زایمان از همه گیرا تر باشه
و زودتر به عرش خدا برسه
دوست عزیزم با اینکه میدونم فکرها و کسان زیادی هستند که ذهنت رو مشغول به خودشون میکنن
ولی اگه جسارت نباشه دلم میخواد ازت بخوام که تو اون لحظه ها منو از دعای خیرت محروم نکنی
از خدا بخواه هر زمانی که ما هم دلمون یه قاصدک ناز خواست زیاد منتظرمون نذاره


سلام دوست گلم ممنون از محبتت ، من واقعا شما رو دوست دارم . حتما اگر لایق باشم براتون دعا می کنم . دوستهای وبلاگیمو هرگز فراموش نمی کنم . شما هم برای من دعا کنید
حسينيه علي اصغر
3 آذر 91 10:37
چرخید خداوند به دور سر تو زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو والله کشتی نجات همه است گهواره ی کوچک علی اصغر تو ++++++ امروز مصادف است با همايش شيرگان حسيني به روزم و منتظر ضمنا تصاوير حسيني فرزندان خود را در وبلاك تان قرار دهيد سپس به من اطلاع دهيد تا در يك پست جداگانه همه فرزندان شما را با ذكر نام بياورم ياباب الحوائج ياعلي اصغر
عاشق باران
4 آذر 91 14:34
با این همه آدمای خوب که دور و برتون هستند نبینم غصه بخورین...
خوش بحال رهام چه همه عمه و خاله و دایی داره


فرشته
7 آذر 91 0:17
برای منم دعا کن گلم بوسسسسسسسسس


حتما دوستم