حرفهای قاصدک از طرف مامان به پدر
سلام بابایی ! من قاصدکتم ، خورشیدتم ، گلتم !
بابا جونم ! می خوای بدونی تو دل مامان چی می گذره ؟؟!! من از همش خبر دارم ، دلت می خواد کمی از اونها رو برات بگم : به شرطی که یه موقع فکر نکنی قاصدکت خبر چینه !!!!! وای وای وای
من فقط می خوام بدونی مامان خیلی بهت فکر می کنه
- وقتی که پیشش نیستی یه عالمه دلتنگت می شه
- اگه توی خونه باشه همش منتظره تو زودی بیای !
- وقتی تو اداره است با اینکه سرش واقعا شلوغه منتظره یه فرصته که بهت زنگ بزنه ( بعضی وقتها نگرانه که نکنه مزاحم کارت بشه ! )
- وقتی گوشیش زنگ می خوره دعا می کنه تو باشی
- دوست داره تلفن هاش با تو طولانی باشه ولی .....
- تو مهمونی ها دلش میخواد پیش تو بشینه هرچند بعضی وقتها نمی شه (منم دیگه می دونم گاهی شما باید با بقیه آقایون بشینید و مامان با خانمها ) ولی چه می شه کرد دلتنگی که این چیزها حالیش نیست !!!
- مامان دلش نمی خواد در حال رانندگی با تلفن همراهت صحبت کنی ؛ آخه میگن اینکار خیلی خطرناکه !!!
- مامان دلش می خواد کمی بیشتر ورزش کنی تا همیشه سالم بمونی
- مامان واقعا خوشحال می شه وقتی تو کار خونه کمکش می کنی
- مامان خنده اش می گیره وقتی سر نمازه و شما سجاده سر و ته پهن شدشو براش درست می کنی ( البته سر نماز که هست نمی خنده ، در ضمن تصمیم گرفته دیگه بیشتر به این مسئله دقت کنه )
- وقتی کمی از دستت دلخور می شه عاشق اینه که بیای بگی آشتی آشتی
- خیلی ذوق میکنه وقتی بهش میگی مامان قاصدک ( یعنی مامان من ) !
- عاشق تکیه کلام جونم عزیزم شماست !
- با اینکه هر هفته براش گل می گیری ولی هر بار اینکارت براش تازگی داره و کلی خوشحال می شه ( اگه یه هفته یادت بره دپرس می شه و فکر می کنه ... ) (مامان بد عادت شده مگه نه ؟؟؟؟!!!!)
- و کلی حرفهای دیگه تو دل مامانه که خودش بهت می گه .
بابایی با اینکه من هنوز پیشتون نیستم خیلی دوتایی تونو دوست دارم و خوشحالم که قراره قاصدک شما باشم !