سیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهامسیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

قاصدک دوست داشتنی من رهام

رعد و برق

1390/9/1 10:50
نویسنده : زهرا
430 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

مامان امروز کلافه و خسته است  ! دیشب هوا به شدت بارانی بود و رعد و برق عجیبی می زد ( وقتی بین ابرها برخورد و اصطکاک بوجود میاد یک صدای بلند همراه با نور شدید ایجاد میشه که بهش می گن رعد و برق )

                                                      سلام: tatan11.blogfa.com

چون تنها بودم این صداها خیلی اذیتم می کرد . آپارتمان ما در طبقه سوم قرار گرفته به همین دلیل شدت صداها چندین برابر میشه . احساس می کردم تمام خونه داره می لرزه . من تا قبل از ازدواج هیچ وقت تنها نبودم از تنهایی متنفرم ، تنها بودن اونهم تو شب خودش ترسناکه حالا فکرشون بکن که یه عالمه صداهای گوشخراش هم با این تنهایی همراه بشه دیگه چی می شه  ؟؟!!!

بارون مستقیم می زد به پنجره و از درز اون می اومد داخل . کلی تلاش کردم تا از سرازیر شدن آب زیر تخت  و خیس شدن پرده جلوگیری کنم ، همونوقت  دو تا رعد و برق شدید زد که خیلی ترسیدم و ناخودآگاه گریه کردم خوب شد تو با من نبودی وگرنه حتما این ترس به تو هم منتقل می شد و شاید هم یه اتفاق خیلی بد می افتاد .

آقا جونم که بهم زنگ زد کمی آروم شدم . سعی می کرد  بهم قوت قلب بده و تلقین کنه که رعد و برق یه پدیده قشنگه و به هیچ وجه ترسناک نیست !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ارميا
1 آذر 90 10:51
اكرم هم مثل توهه. از رعد و برق ميترسه. يادمه رعد و برق كه ميزد زنگ ميزد خونه و به همه گوشزد ميكرد بيرون نرين ها. دم پنجره واينسيد ها و هزار تا از اين هههههههههها.


آخی الهی !! واقعا هم ترس داره .