عزيز نازنين دوستت دارم
سلام میوه دلم
آخر شب که می خوام خونه رو تمیز کنم به من مهلت نمیدی واسه همین یه جارو نپتون دادم دستت تا به مامان کمک کنی ، دور سرت بگردم که با جون و دل داری كار مي كني!!!
تا روسری منو گیر میاری، یا کفش و کلاه خودتو، هی می گی دَد َ دَدَ .
اگه بخواهیم از خونه بریم بیرون باید آخرین لحظه لباس تنت کنم وگرنه اینقدر هیجان زده می شی که هی نق می زنی و نمیذاری منم آماده بشم.
خواستيم بريم بيرون آخرين لحظه يه برنامه اي تو تلويزيون توجهتو به خودش جلب كرده
تازگي ها پدر که میره بیرون بدو بدو میری پشت در و شروع می کنی به گریه ، یه روز سعی کردم آرومت کنم،می خندیدم ، خیلی بهت برخورد قهر کردی و رفتی پشت مبل و سرت رو تکیه دادی به مبل و صدای گریه ات بلندتر شد. یه کم که نازتو کشیدم یادت رفت و با خنده اومدی بیرون .