سیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهامسیب سرخ آرزوهای مامان ، قاصدک رویاهام ، رهام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

قاصدک دوست داشتنی من رهام

آش دندونی و ...

1392/6/28 12:44
نویسنده : زهرا
971 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام گنجشک کوچولوی مامان

بهانه شادیهام عاشقتم ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

 رهام دوست داشتنی من ! قلبم ! تک ستاره آسمون زندگیم ! روز شنبه هفته گذشته تو خونه مامان گلی عزیز برات جشن ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤ گرفتیم !

چون من اداره بودم مامان گلی و عمه ها زحمت درست کردن آش دندونی بسیار خوشمزه رو کشیدند و واقعا سنگ تموم گذاشتند . علاوه بر آش بقیه تدارکات پذیرایی هم به عهده خودشون بود خیلی به منو تو لطف کردند . الهی تو شادیهاشون جبران کنیم . مهمونامون خانواده دو طرف بودند به اضافه چند نفر از فامیلای دور پدر.

مامان گلی به همه کوچه آش داد .

            

مامان جون و آقاجونم و خاله مهری برای خونه جدیدمون چشم روشنی آوردند ، همینطور عمه اعظم مهربونت ! از همشون ممنونیم !

خورشیدم ! تو هم کادوهای قشنگی از دو تا خانواده گرفتی الهی مبارکت باشه ! 

دینا و پرنیان دو تا دختر عمه هات سر اینکه کادوی کدوم یکی قشنگتره یه جیغ و دادی راه انداخته بودند که نگو ! امان از دست این دو تا وروجک با مزه ! اینقدر تو رو دوست دارند که گاهی رقابت برای محبت بیشتر به تو بینشون جنگی راه میندازه در حد جنگ جهانی شکلک زیباساز-mania-dv.blogfa.com

خیلی روز خوبی بود  ولی متاسفانه باز دوربین نبود عکس بگیرم .

مروارید گرانبهای اقیانوس قلبم ! دو سه روزه موقع آب و غذا خوردن صدای جیرینگ جیرینگ برخورد دندونات ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤به لیوان و قاشق شنیده می شه ! و من عاشق شنیدن این  موسیقی دل انگیز شدم .

روز چمعه به همراه مامان جونم و خاله ها رفتیم مراسم نامزدی سحر دختر پسر دایی من ! اونجا هم واقعا خوش گذشت ! چهارمین باری بود که مراسم عروسی و نامزدی رفتی !

                                                 

مدتی بود عمه اعظم خونه مامان گلی بود علاوه بر اینکه با بودنش به تو خیلی خوش گذشت به من هم تو این مدت بی نهایت لطف کرد ! الان به همراه خانواده اش رفتند مشهد الهی بهشون خوش بگذره ! 585316_addemoticons110.gifجاشون خیلی خالیه مطمئنم تو هم حس می کنی !!!

قاصدکم از بس سینه خیز رفتی رنگ پوست آرنجت تیره و سفت شده !!

تازگیها جرأت دور شدن رو ازت ندارم چنان گریه می کنی که قلبم آتیش می گیره ! وقتی از خواب بیدار می شی اگر کمی دیر بیام پیشت به شدت ابر بهار اشک می ریزی و من با دیدن گریه هات افسرده می شم و غصه می خورم

الهی برات بمیرم که دور بودنم از تو در طول روز باعث شده همش دلهره رفتن و نبودنم رو داشته باشی ! اما چون مطمئنم وقتی پیش مامان گلی هستی بهت خوش می گذره و خوشبختانه خیلی دوستش داری آروم می شم و خدارو شکر می کنم که وقتی اداره ام پیش کسی می مونی که اندازه جونش دوستت داره  !!!

الهی مامان گلی عزیزت همیشه سلامت و سر حال باشه و تو بزرگ بشی و زحمت هاشو جبران کنی !!

چند روز پیش محسن عمه اعظم دوربینش رو آورد و بالاخره از تو کلی عکس گرفتیم که چند تاشو اینجا می ذارم .

                                        خودش وایستاده ماشاا...
                      

    در حال حساب و کتاب به شیوه سنتی

                    

     خوشحاله مامان پیششه !!

       

         رفته به پیشواز محرم (سینه می زنه)

      

       

    مامان دیگه بغلم کن

       

 گفته بودم قاصدکم عاشق گلابیه !!!

       

       

       

  اینقدر لپ تاپم رو کتک زد که دیگه امیدی به روشن شدنش نداشتم!!

       

  فدای اون دستات بشم خودم تنهایی !!

       

        

       

امروز 5 شنبه است و من می خوام ناهار برم خونه مامان جونم . الان هم کمی دیر شده ؟!؟!

به امید دیدار دوستای گلم

    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان رهام
1 مهر 92 16:39
فدات بشم ماشاله خوردنی شدی


لطف داري گلم
مامان رهام
1 مهر 92 16:40
مرواریدات مبارک عزیزم


ممنون خاله جون
هدیه خدا
7 مهر 92 18:41
عزیزم دندونات مبارک رهام جان. ماشاله روزبروز نازتر میشه. ای جان


فدات بشم فريماه جان
مامان ارمیا و ایلمان
10 مهر 92 11:59
وای زهرای بخیل. خوب بذار من هم فدای اون دستهای کپلیش بشم. ای جیگرشو هام کنم. خوشگلم. دلم می خواد ببینمت و بچلونمت.


مرسي خاله جون جوني