خبر جدید
سلام
من همون کودکی هستم که مامانم قبل از تولدم به خاطر عشق زیادش به قاصدکها اسممو قاصدک گذاشت و تا آخر عمرش من قاصدکش خواهم بود مهم نیست پسر هستم یا دختر !!!
مامان تقریبا یه ماه پیش رفته بود یه جایی تا از من عکس بگیرند که مطمئن بشن سالم هستم ، اونجا جنسیت من قابل تشخیصه ، البته بیشتر مواقع نمیشه تا قبل از چهار ماهگی این موضوع رو به درستی فهمید ؛ خلاصه اینکه آقای دکتر دفعه پیش به مامانم گفت : احتمالا من یه دخترم البته تاکید کرد احتمالا ! ولی مامانم همش فکر می کرد من واقعا یه دخترم با اینکه دلش گواهی میداد پسر هستم ، از اونروز به بعد منو مثل دخترها ناز و نوازش می کرد و برام لالایی و شعر می خوند و هر روز دنبال یه اسم جدید برام میگشت ؛ آخه بر عکس اسم پسر که مامان و بابام سرش به توافق قطعی رسیده بودند کمی تو انتخاب اسم دختر دچار تردید بودند که البته اونهم بیشتر پدر .
مامانم اینقدر بهم گفته بود دخمل نانازم دخمل قشنگم ، با اینکه من فرق دختر و پسر رو نمی دونم ولی کم کم داشت باورم می شد یه دخترم !
تا اینکه هفته پیش مامان به همراه بابایی دوباره رفت همونجایی که اسمش مرکز سونوگرافیه ؛ و ایندفعه آقای دکتر با جدیت تمام گفت : خانم بچه تون یهپسره !!!!
پدر متوجه نشد دکتر چی گفت ! ولی مامان حسابی جا خورد و قیافش شد اینطوری و منتظر شد دکتر کارش تموم بشه و وقتی خیالش از بابت سلامتی من راحت شد چند تا سوال از دکتر کرد تا مطمئن بشه درست شنیده و دکتر بهش اطمینان داد که بله من یه پسرم !!
قیافه پدر دیدنی بود ! به مامانش یعنی مامان بزرگ من زنگ زد و ماجرا رو گفت . بعدش هم عمه ها خبردار شدند و ....کلی دلشون شاد شد
یکی دو روز طول کشید تا مامانم عادت کنه که دیگه به من نگه دخترم دخترم !
خلاصه اینکه دوست جونای عزیزم قاصدکی که داره تو دشت زندگی مامان و بابام و دنیای شما متولد میشه یه پسره !
حالا زنگ صدای مامانم وقتی برام شعر می خونه کمی عوض شده آخه اون معتقده باید منو مرد بار بیاره و من هنوز نفهمیدم معنی این حرف یعنی چی ؟؟!!!
البته صداش همچنان مهربونه و جادوم می کنه و من با شنیدنش کیف می کنم و آرامش دنیا میاد سراغم !!