عیدی مامان بزرگ
گل مامان گفتم زودی میام پیشت
نیم ساعت پیش از خونه مامان بزرگ برگشتیم . با پدر برای مامان بزرگت عیدی بردیم . خیلی خوشحال شد و اینقدر برامون دعا کرد که احساس کردم با اینهمه آرزوهای زیبای مادرانه مامان بزرگ ، مگه میشه ما سال خوبی نداشته باشیم ! (البته مامان بزرگ همیشه برامون دعا می کنه ، یعنی از خدا می خواد تمام روزهای زندگی منو پدر قشنگ و پر از شادی باشه) !
"پدر طبق معمول روی کاناپه خوابش برده ، اینکارش همیشه لج منو در میاره " دارم باهاش حرف می زنم می بینم خوابش برده !!!
منم خوابم میاد، صبح زود باید برم اداره
شبت بخیر عزیز دوست داشتنی و آسمون دلت ، ماه و ستاره بارون !!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی