بدون عنوان
بدون عنوان ميلاد امام حسين (ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و امام زين العابدين (ع) مبارك .
دقيقا يك ماه پيش زائرشان بوديم چه زود گذشت و من تا امروز فرصت نكردم درباره اون سفر به ياد موندني چيزي بنويسم و عكساشو بذارم تو وب. 6 ارديبهشت رفتيم 11 ارديبهشت يعني دقيقا يك ماه قبل تو حرمش بوديم ، شب ليله الرغائب، تا صبح تو حرم بوديم واي كه يادآوري اون روزها و شبها چه احساس قشنگي به من ميده و بالاخره 13 ارديبهشت برگشتيم با يه عالمه دلتنگي
دلتنگي ، چيزي كه به سختي مي توان با آن كنار آمد.
وقتي بر مي گردي تازه دلت تنگ مي شود براي آرامش حرم حضرت امير المومنين (ع) ، پادشاه عالم ، وقتي روبروي ايوان طلا مي نشيني و اشك امانت نمي دهد. وقتي مي شنوني يكي مي خواند قربونت نگات بشم از راه دوري اومدم جاي دوري نمي ره اگه به من نگاه كني و .....
دلتنگ مي شوي براي حرم حضرت ابوالفضل (ع) ، آنجاكه گويا در سينه جايي براي نفس نيست . گويا زمين و زمان برايت تنگ مي شود گويا يكي آنجاست كه ظرفيت تحمل ابهت نگاهش را نداري،بايد بروي ،بروي بيرون بنشيني و از دور تماشا كني فقط تماشا كني تازه آنهم اگر اشك پرده در برابر نگاهت نكشد؟!؟!؟!؟
دلتنگ براي حزني كه در حرم حضرت سيدالشهدا (ع) تمام وجودت را فرا مي گيرد . ديدن گوشه گوشه ضريح شش گوشه اش ترا ديوانه مي كند. ولي گاهي حتي نمي تواني اشك بريزي.
كنار گودال قتل گاه مي ايستي اما بغضت نمي شكند، نمي دانم چرا؟
دلتنگ می شوی برای بین الحرمین . آنجا که به هر طرف رو می کنی شاهی را می بینی که صلابتش همه هستي ات را به اسارت مي برد و تماميتت را می شکند ،دلت می خواهد به خاک بیفتی آنهم از روی تواضع و عشق
دل تنگم براي شب ليله الرغائب، شبي كه تا صبح تا جايي كه توان داشتم دور ضريحش چرخيدم ، تمام زواياي حرمش را تماشا كردم تا جايي كه گوشه گوشه اش تا ابد در ذهنم و عمق قلبم بماند.
دلت تنگ می شود برای آفتاب سوزان بین الحرمین .
دلت تنگ میشود برای گریه های بی امان وقتی یاد شیرهای آب خنک در هر گوشه حرم امام حسین (ع) می افتی .
دلت تنگ می شود برای آن لحظه هایی که تشنه میشوی ولی نمی توانی آب بنوشی .
و اگر ناخودآگاه جرعه اي نوشيدي تمام وجودت شرم می شود . و با خود می گویي چگونه توانستم چگونه ؟؟!!؟
آري وقتي برمي گردي دريا دريا بهانه براي دلتنگي داري.
دلت تنگ می شود برای تماشای دو گنبد زیبا و باصفای امام موسي ابن جعفر (ع) و امام جواد (ع).
و اكنون من هستم و دلتنگي هاي بي شمار و آرزوي سفري ديگر.
