جشن تولد زودهنگام
سلام به کودک شیرین تر از جانم
رهام نازنین ؛ زندگی مامان ؛ هستی من ؛ رویای شب و روزم !
ضربان های قلبم متعلق به توست تا آنروزی که خونی در رگهایم جاریست
مامانی وقت نمی کنم اتفاقات شیرین زندگیمون رو در کنار تو به موقع برات تعریف کنم
روز دوشنبه 21 مهر (مصادف با عید غدیر خم ) برات جشن تولد 2 سالگیتو گرفتم. (تازه امروز 23 آبان فرصت کردم عکساشو بذارم تو وبت)
آخه روز تولدت که 13 آذر ماهه می افته روز 11 ماه صفر .
" تمام تلاشم رو کردم تا تو جشن تولدت به همه خوش بگذره ! جشنمون خانوادگی بود و خانواده پدر و مامان دعوت بودند به اضافه دوست عزیزم زهرا و ثنا کوچولو و باران نانازی که بچه های دوست مامان هستند و هردو شون ساداتند ولی هیچ کدوم نتونستند بیان و جاشون خیلی خالی بود البته ماماناشون زنگ زدند و قرار شد یه روز دیگه بیان خونمون و ...
عمه ها هم همشون نتونستند بیان و جاشون خالی بود.
متاسفانه اونروز سرما خورده بودی و زیاد خوش اخلاق نبودی بخاطر همین اصلا همکاری نمی کردی تا ازت یه عکس خوب بندازیم
کلاه بچه ها + چاقو و چنگال
اینم خوراکی های مورد علاقت
اینم گیفت تولد که کار دست خودم بود
و عکسهایی که با لباس تولدت گرفته بودیم و هدیه دادیم به مهمونای عزیز
و کادوهای تولدت که بیشترش نقدی بود (دست همه درد نکنه)
عرشیا بعد از کلی شیطنت ژست گرفته منو ببوسه
بیشتر عکسها رو خود من یا عمه ها و خاله ها پیشت هستند بخاطر همین نشد عکس بیشتری ازت بذارم
در ادامه بازم عکس هست
تمام تزیینات رو خودم انجام دادم . محمد و وحید دایی علی (مثل همیشه باز در کنارم بودند) و کلی کمکم کردند وحید یه تلمبه هم آورد تا محمد باد کنکهارو باد کنه .
خانواده عمه معصوم هم تو آماده کردن عصرونه ای که به مهمونا دادیم و درست کردن پفیلا بهم خیلی کمک کردند .
منو رهام و بابایی از همشون تشکر می کنیم.
روز خیلی خوبی بود و به خود من که خیلی خوش گذشت . بخصوص وقتی پدر هدیه تولدمو که 18 مهر یعنی سه روز قبل بود بهم داد(البته روز تولدم یه ناهار خوشمزه و یه تفریح حسابی با رهام عزیزمون مهمونش بودیم)
من به خاطر کادوی تولدم و صد البته بخاطر کمک زیادی که بهم در برگزاری مراسم کرد واقعا ازش ممنونم.