ادامه عكسهاي الموت
8 مرداد
اينجا افتادي تو آب چشمه
باز هم رو شانه هاي پدر
ماجراي اين تاب : يه خانواده ديگه بستنش تا بچه هاشون بازي كنن ولي دينا و پرنيان ما (دختر عمه هاي رهام) چنان صاحبش شدند كه صاحبان اصلي كلا بيخيال شدند و رفتند كنار بچه هاي خانواده هاي بعدي هم كه اومدند خيال مي كردند تاب رو ما بستيم و از اين دو تا ورپريده اجازه مي خواستند تا ازش استفاده كنند
تو ماشين لالا كردي
اينم عاطفه جون (دختر عمه رهام)
و دينا ( با اينكه سختشه رهامو بغل كرده ولي نمي خواد كم بياره )